مرد دیوانه

مرد دیوانه

مرد دیوانه دنیایش رنگ چشمانش است و شاید نبیند شما را که می آیید و میروید. و شاید او هم رفته است.
مرد دیوانه

مرد دیوانه

مرد دیوانه دنیایش رنگ چشمانش است و شاید نبیند شما را که می آیید و میروید. و شاید او هم رفته است.

بینام

سر دردهای هر روزه ی این شراب مرگ

قصد چالش سرما کرده است.

دریغ از خنده،

دریغ از لب،

دریغ از لب خند...

فکر سرما تمام بافت ها را میبازاند،

و قطعا قاعده بر این بوده

که محکوم به زندگی شوی

به بیرون راهی نیست

درون را دریاب.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد