مرد دیوانه

مرد دیوانه

مرد دیوانه دنیایش رنگ چشمانش است و شاید نبیند شما را که می آیید و میروید. و شاید او هم رفته است.
مرد دیوانه

مرد دیوانه

مرد دیوانه دنیایش رنگ چشمانش است و شاید نبیند شما را که می آیید و میروید. و شاید او هم رفته است.

خواب

در کدام اسطوره خفته ای؟
به کدام قبله نماز میخوانی
که من گم شدم در آن؟
چه رویای خیسی،
و چه شب ساکت سردی
که سیاهی این روزها
برای دیدگانم ارمغان شد!
اینجا اسطوره ها خفته اند و ...
همه ی رویاها رنگ نا بینایی شده اند.
اینجا که من با خیال تو
عشق بازی میکنم
آغاز همه ی داستان های نوین است.
اینجا مدت هاست که اسطوره ها
خود را به خواب زده اند.
اینجا تاریکی لیلی است و
 روشنایی روز مجنون.
اینجا همه خواب میشوند
وقتی رویا خیس میشود...

نظرات 1 + ارسال نظر
Deli شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ

:(( u ke miduni man ehsastiam
jomlehat kheyli ziban

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد